چرا كارآفريني در روستا؟ .
از آنجاييكه در اكثر مناطق جهان, روستاها از جمله نواحي فقير درحالفرسايش محسوب ميشوند, انديشمندان و سياستگذاران تمامي كشورهاي دنيا توجه خاصي را معطوف به امر توسعه روستايي و رفع مشكلات و معضلات آنها نمودهاند. امروز صاحبنظران بينالمللي بر اين اعتقاد هستند كه بايد جداي از سياستها و استراتژيهاي كلان توسعه و توسعه اقتصادي (كه بسيار مهم هم هستند) به طور ويژه و مشخص به امر توسعه روستاها و ريشهكني فقر گستردهاي كه بر آنها حاكم است نيز پرداخت.
مشكلات و معضلات روستاها در تمامي جهان ناشي از دو مساله اساسي است: يكي كمبود امكانات اجتماعي (ضعف زيرساخت) و ديگري كمبود درآمد (ضعف اقتصادي). از جمله امكانات اجتماعي ميتوان به خدمات بهداشتي, آموزشي, بيمه و تامين اجتماعي, خطوط ارتباطي (حملونقل و مخابرات), امنيت, آب آشاميدني, سوخت, برق و امثالهم اشاره كرد. اگرچه بسياري از دولتها برنامههاي گسترده و پرهزينهاي را براي بهبود اين زيرساختها انجام دادهاند (همچون دولت ايران) اما مشاهدات نشانگر آن است كه اين امر خود بهتنهايي نتوانسته است معضلات زندگي روستايي را حل كرده و آنان را از فقر برهاند و سيل مهاجرت از روستا به شهر را كاهش دهد ..
كمبود درآمد عامل مهمي است كه اگر براي آن چارهاي انديشيده نشود اجازه نميدهد طرحهاي توسعه روستايي به ثمر بنشيند و روستاها توسعه يافته و از حركت به سمت شهرهاي بزرگ بازايستند. كمبود درآمد روستاييان ناشي از چندين مساله است: .
1- افزايش جمعيت روستاييان (مقدار مطلق) .
2- بيكاري (كامل يا فصلي) .
3- بهرهوري پايين افراد و منابع .
4- عدمجذابيت براي سرمايهگذاري .
5- ضعف فضاي كسبوكاري .
مطالعات مختلف نشان داده است كه يكي از مهمترين اهداف توسعه اقتصادي (چه در شهرها و چه در روستاها) ايجاد اشتغال و مهمترين سازوكار و ابزار آن, كارآفريني است. كارآفريني باعث كاهش بيكاري و افزايش بهرهوري افراد و منابع, و بالتبع افزايش درآمد مردم جامعه ميگردد .
اگرچه نبايد گفت كه كارآفريني خصوصي تنها راهكار اشتغالزايي و افزايش درآمدهاي مردم روستايي است, اما قطعاً ميتوان گفت بهترين و بهرهورترين نوع آن است. اقتصاددانان آن را مهمترين پيشران توسعه اقتصادي روستاها, سياستمداران آن را يك استراتژي كليدي براي جلوگيري از اغتشاشات و ناآرامي در روستاها, كشاورزان و روستاييان آن را ابزاري براي بهبود درآمد خويش, و زنان آن را امكاني براي اشتغال در مجاورت محل سكونت خود كه ميتواند خودمختاري, استقلال و كاستن از نيازهاي اجتماعي آنان را در پي داشته باشد, ميدانند [32] .
كارآفريني روستايي چيست؟
تعاريف بسيار مختلفي از كارآفريني وجود دارد. بعضي آن را به معناي نوآوري, بعضي معادل مخاطرهپذيري, برخي به عنوان نيروي ثباتدهنده و متعادلكننده بازار, و تعدادي نيز آن را مترادف با ايجاد يك كسبوكار جديد (يا ايجاد يك كسبوكار بر مبناي يك ايده جديد) يا توسعه كسبوكار موجود ميدانند.
قدمت واژهي كارآفرين به سال 1709 ميلادي برميگردد. سِي، اقتصاددان قرن هجدهم، كارآفرين را فردي تعريف كرد كه ”منابع اقتصادي را از حوزهاي با بهرهوري پايينتر بيرون ميكشد و آنها را به حوزهاي با بهرهوري و سود بيشتر منتقل ميكند“ [Drucker 1985, P.277].
در نيمه اول قرن بيستم، شومپيتر، اقتصاددان و نظريهپرداز اجتماعي، مطالب گستردهاي پيرامون كارآفريني و تأثير آن بر اقتصاد نوشت. تز شومپيتر اين بود كه كارآفرينانِ نوآور موجب نوعي ”عدم تعادل پويا“ در اقتصاد ميشوند. وي، فرد كارآفرين را يك ”تخريبگر خلاق“ قلمداد ميكرد كه با تجاريسازي نوآوري و جاانداختن آن در محيطي كه قبلاً فاقد آن بوده، تعادل اقتصادي را بر هم ميزند [35] .
كارآفريني روستايي اساساً تفاوتي با كارآفريني در شهر ندارد جز اينكه بايد آن را در فضاي روستا تصور نمود. پترين (1994) كارآفريني روستايي را مجموع سه گزاره ذيل تعريف مينمايد :[32] .
1- نيرويي كه ساير منابع را براي پاسخگويي به يك تقاضا بيپاسخ بازار بسيج ميكند
2- توانايي خلق و ايجاد چيزي از هيچ
3- فرآيند خلق ارزش به وسيله امتزاج مجموعه واحدي از منابع درراستاي بهرهگيري از يك فرصت
آنچه در مجموع ميتوان براي تعريف مقوله كارآفريني روستايي بكار برد عبارتست از :
”بكارگيري نوآورانه منابع و امكانات روستا در راستاي شكار فرصتهاي كسبوكاري“
يافتههاي كليدي و راهكارهاي توسعه كارآفريني روستايي
از بررسي و تحليل مجموعه مطالعات نظري و اكتشافي (موردكاويها) انجامشده, ميتوان به يافتههاي كليدي و درسهاي اساسي ذيل اشاره كرد: .
1- بدون وجود يك استراتژي كلان توسعه و توسعه اقتصاديِ مشخص, نميتوان توفيق فراواني در امر توسعه روستايي و توسعه كارآفريني در روستاها بدست آورد. قطعاً بايد تمركززدايي يكي از مهمترين و اساسيترين سياستهاي كلان توسعه كشور باشد. .
2- استراتژي توسعه اقتصادي كشور بايد بخوبي جايگاه روستاها و رويكرد توسعه روستايي مطلوب را مشخص ساخته و براي آن ارزش و اهميت كافي قايل شود. مثلاً نميتوان با انتخاب يك استراتژي صنعتيشدن (همچون كشور ما كه اخيراً توسط وزارت صنايع و معادن معرفي شده است) به توسعه روستايي (و توسعه كشاورزي) دست يافت. .
3- توسعه روستايي معادل توسعه كشاورزي نيست. توسعه كشاورزي بايد به عنوان زيرمجموعه توسعه روستايي تلقي شود. بعلاوه كشور نبايد صرفاً بر توسعه كشاورزي متمركز گردد, چون توسعه كشاورزي الزاماً به توسعه روستايي منتهي نميگردد. .
4- بهترين استراتژي توسعه روستايي, تركيبي از رويكرد ساختارهاي سلسلهمراتبي سكونتگاهها, توسعه روستايي يكپارچه و توسعه پايدار است. لازم به ذكر است توسعه پايدار ما را مجاز به بهرهبرداري بيشينه از زمين و منابع طبيعي نميداند. جالب است كه بدانيم بسياري از كشورهاي پيشرفته (همچون آلمان) به كنترل و محدودسازي كشاورزي و استفاده از جنگلها و مراتع خود پرداختهاند و بيشتر مايلند اينگونه مواد و محصولات موردنياز <span lang="AR-SA" style="font-family: "2 Ferdosi"; color: black; font-size: 14pt; mso-ascii-font-family:
نظرات شما عزیزان: